داستان مردی به نام یوسف است که معدندار و معتمد شهر است، او بهطور اتفاقی یک فیروزه کمیاب پیدا میکند و زندگیاش در مسیر مخاطرهآمیزی قرار میگیرد... ... ادامه و دانلود
«من عاشق زمستونای اینجام. قشنگ نیست؟ – قشنگه ولی سختی داره. پنج هزار کیلومتر پرواز می کنن فقط برای این که زنده بمونن. اولش خیلی ترسناکه ولی تهش خونه شونو پیدا می کنن. – اگه به تهش برسن. – بلد باشن می رسن.» ... ادامه و دانلود
میثم که تنها وارث تاج و تخت مالک است، در پی انتقام از قاتل اوست. در این میان، نبود مالک بهانهای میشود برای ورود طلوعی، تنها حامی قدرتمند هولدینگ ریزآبادی به آنجا برای سروسامان دادن به اوضاع... اما این تمام حقیقت نیست!... ... ادامه و دانلود
مضمونی اجتماعی دارد و نگاهی به روابط دو خواهر پس از مرگ پدر دارد. روزی که ازش میترسید فرا میرسد و پدرش که تمام تکیه گاهش بود در این دنیا، در آغاز صبحی سرد دیگر فرصتش در این دنیا تمام میشود… ... ادامه و دانلود